گروه سياسي_رسانهها: روزنامه آفتاب يزد نوشت:احمدینژاد ۲۲ روز پس از آنکه در بیانیه رسمی اعلام کرده بود وارد انتخابات نمیشود، اظهارات خود را نقض و اعلام کرد از بقایی حمایت میکند. برخلاف او، هستند سیاستپیشگانی که قول و فعلشان یکی است و به خاطر قدرت و دستیابی به مناصب والا، اعتماد مردم را روانه چاه محاق نمیکنند.
از آن زمان که محمود احمدینژاد به عنوان کلیددار پاستور اظهار داشت که بیش از یک میلیون و ۶۰۰ هزار فرصت شغلی ایجاد کرده است، شش سال میگذرد. در همان تاریخ اقتصاددانان کشور این سخن او را به دلیل عدم مطابقت با شاخصهای علمی و اقتصادی کذب دانستند؛ یا در هجدهم تیرماه ۹۰ اعلام کرد که به هر خانوار ایرانی یک قطعه زمین ۱۰۰۰ متری به صورت رایگان تعلق میگیرد تا خانوادهها در آن باغ میوه و بنای مسکونی برای خودشان احداث کنند و بعدها هم گفت که به هر نوزاد متولد شده مبلغ یک میلیون تومان اختصاص مییابد. وعدههایی که نمونههایی از خروارها گفتاری است که هیچگاه به حقیقت نپیوستند.
اکنون نیز پس از گذشت چهار سال، احمدینژاد که تنها عنوان رسمیاش در منظومه سیاسی ایران، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام است، ثابت کرده که هنوز میان قول و عملش تفاوت از زمین تا آسمان است و برخی از وعدههایش هیچگاه جامه عمل نمیپوشند، چراکه بیست و سومین روز از بهمن ماه ۹۵ بود که در بیانیهای عنوان کرد: «از هیچ فرد یا جناح و حزب و گروهی حمایت نکرده و نخواهم کرد. این موضع قطعی و غیرقابل تغییر اینجانب است». تنها چند روز پس از این بیانیه، حمید بقایی کاندیداتوری خود را در انتخابات ریاست جمهوری به طور رسمیاعلام نمود که پس از این رویداد، رئیس دولتهای نهم و دهم به صورت مستقیم و غیرمستقیم به حمایت از حمید بقایی پرداخته و با او در مجامع عمومیو در میان مردم ظاهر شده است. گویی احمدینژاد به بیماری فراموشی عمدی مبتلا شده که اعلام عدم حمایت از کاندیداهای ریاست جمهوری را به یاد نمیآورد و هنوز عمر بیانیه بیست و سوم بهمن ماهش، یک ماهه نشده است که همچون سایر وعدههای عملی نشدهاش، قرار است بتدریج نیز برآن غبار فراموشی نشسته شود.
حمایت مستقیم و غیر مستقیم
تناقض در گفتار احمدینژاد درباره عدم حمایت از کاندیداهای انتخابات اردیبهشت ماه حتی روز پنجشنبه در سخنرانیاش در جمع شوراهای بازخوانی خط امام(ره) نیز نمود یافت. آنجا که اظهار کرد: «من خودم فعلا و البته فعلا در مقوله انتخابات، مستقیم وارد نمیشوم ولی بقیه دوستان که منعی ندارند». این در حالی است که او فعالیتهای تبلیغاتیاش برای بقایی را هم به طور مستقیم و هم به گونهای غیرمستقیم آغاز کرده است:
مستقیم
درختکاری با بقایی: پانزدهم اسفند ماه ۹۵، مصادف با روز درختکاری، محمود احمدینژاد در حالی که در یک سویش اسفندیار رحیم مشایی قرار گرفته بود و در سوی دیگرش حمید بقایی ایستاده بود، اقدام به کاشت نهال با پیت حلبی کرد و تیم رسانهایاش هم از این ناشیگری آنها ویدئویی ۲۳ ثانیهای ساختند که در آن اسفندیار مشایی خطاب به احمدینژاد گفته است: «خیلی از آدمهای خوب بودند، عاشق هم بودند، عدالت هم میخواستند و دوست داشتند چون طبیعتشان اقتضا میکرده اما شجاعت لازم را نداشتند... شجاعت (در حالی که دو بار بر سینه احمدینژاد میکوبد و یک بار هم بر سینه بقایی).» بقایی نیز در ادامه عنوان میکند: «یک چیز دیگر هم من اضافه کنم، بحث فدا شدن هم هست؛ آخرِ حماسه بالاخره باید یک نفر فدای ملت شود.»
حضور در بازار با بقایی: محمود احمدینژاد روز پنجشنبه همراه باحمید بقایی، مرتضی تمدن، علیاکبر جوانفکر و عبدالرضا شیخالاسلامیبه صورت سرزده در یکی از شلوغترین روزهای پایانی سال به بازار بزرگ تهران رفته و مدتی در میان ازدحام جمعیت خریدار و فروشنده چرخیده است که البته بنا به گفته برخی حاضران، در همان اندک زمان حضورش باعث اختلال در روند آمد و شد افراد در آستانه عید نوروز شده است! حضوری که لباسی مردمیو عوام فریبانه به تن داشت اما احتمالا قرار است سکانسی از فیلم تبلیغاتی حمید بقایی شود.
سخنرانی در مورد بقایی: محمود احمدینژاد در جمع شوراهای بازخوانی خط امام به طور مستقیم به حمایت از حمید بقایی برخاست و در ارتباط با او عنوان کرد: «آقای بقایی انسان مومن، پاک، ولایی و خط امامیاست.»
غیرمستقیم
آغاز به کار صفحه توئیتر: صفحه توئیتر محمود احمدینژاد در ۱۵ دی ماه ۱۳۹۵ ایجاد شد اما آغاز به کار رسمیاش به هشتم اسفند ماه۹۵ بازمیگردد. درست از زمانی که در آستانه دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ قرار گرفتهایم. مضامین تمامیتوئیتها هم حمایت از عدالت و آزادی و کرامت انسانهاست. بیشک با سپری شدن روزها و نزدیک شدن به بیست و هشتم اردیبهشت ماه ۹۶ میزان توئیتهایش با محتوای حمایت از حمید بقایی، حال در لفافه یا به طور صریح، اضافه فزونی مییابد.
حمایت از طریق مشایی: از آنجا که بنا به گفته رئیس دولتهای نهم و دهم «مشایی یعنی احمدینژاد؛ احمدینژاد یعنی مشایی»، نشست خبری اسفندیار رحیم مشایی و تعاریف و حمایت همهجانبه او از بقایی را میتوان نشست خبری محمود احمدینژاد و حمایت او از بقایی دانست. مشایی در این نشست پیرامون بقایی عنوان کرد: «بقایی پرچم پاکی و سند پاکی احمدینژاد است که پس از ۲۲۵ روز بازداشت، بدون کیفرخواست و وثیقه آزاد شد. من افتخار میکنم که شباهتی به احمدینژاد دارم اما اعلام میکنم بقایی به احمدینژاد شبیهتر است برخی میپرسند آیا بقایی رای میآورد؟ بنده میگویم بقایی در این انتخابات اصلا رقیبی ندارد، در بین رجال کسی را نمیبینم که جرات شوخی با بقایی را داشته باشد.»
به نام سفر، به کام بقایی: تور انتخاباتی محمود احمدینژاد که از نوروز ۹۴ آغاز شده بود قرار است بعد از نوروز ۹۵ نیز به فعالیتهای خود ادامه دهد. این خبر را لیدر تور یعنی رئیس دولتهای نهم و دهم داده و عنوان کرده است: «به فضل الهی سفرهای استانی را با هدف تبیین پس از ایام نوروز ادامه خواهیم داد.» آغاز به کار تور انتخاباتی، به نام احمدینژاد بود و فعالیتهای آن هم منحصر به رئیس دولت نهم و دهم میشد اما از قرار معلوم پس از تعطیلات نوروز باز هم به نام احمدینژاد کار میکند اما این بار به کام بقایی تمام میشود.
تناقض به خاطر خودنمایی
تناقض در قول و عمل احمدینژاد غیرقابل کتمان است، به خصوص آخرین گفتارش درباره عدم حمایت از کاندایداها که فاصله زمانی بیان و نقض آن به کمتر از یک ماه میرسد. حال این سؤال در اذهان شکل میگیرد که چگونه یک کنشگر سیاسی که زمانی بر مسند قدرت نشسته بود، این چنین رفتار میکند. در پاسخ به این پرسش، محمد کیانوش راد، عضو حزب اتحاد ملت ایران اسلامیبه خبرنگار «آفتاب یزد» گفت: احمدینژاد در اینگونه رفتارها مشخص نیست که در پی چه اهدافی است. این مسئله را باید بیشتر به عنوان نوعی خودنمایی و ماندن در سرتیتر خبرها ارزیابی کرد، ضمن اینکه نشان دهنده گسست بیشتر احمدینژاد از اصولگرایان است.
رفتار احمدینژاد ناشی از آشفتگی تحلیلی
وی افزود: مجموعه رفتار هر فردی، خصوصا افراد مطرح سیاسی میبایست مبتنی بر یکسری از پیش فرضها و منظومهای از بایدها و نبایدها باشد و در حقیقت رفتار هر انسانی گویای آشفتگی و یا نظم درونی دیدگاههای فکری اوست. بیشتر به نظر میرسد رفتار احمدینژاد علاوه بر خواهان مطرح شدن در آنتنهای خبری، بیشتر از نوعی عصبانیت و آشفتگی تحلیلی برخوردار است. گویی آقای احمدینژاد میخواهد لج هم پیمانان گذشته خود را دربیاورد و این رفتار او باعث عصبانیت اصولگرایان و حامیان پروپاقرص گذشته او و خنده مخالفان احمدینژاد در سالهای گذشته خواهد شد.
کسانی که به گفتار خود پایبندند
اما در این میان هستند سیاستپیشگانی که قول و فعلشان یکی است و به خاطر قدرت و دستیابی به مناصب والا، اعتماد مردم را روانه چاه محاق نمیکنند. اعتدالگرایان و اصلاحطلبانی که برای پوشاندن جامه عمل به وعدههایشان مبادرت میورزند، چهرههایی هستند همچون آیتاللههاشمی، رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ پس از اینکه در بیست و ششم تیرماه سال ۸۸ به عنوان خطیب نماز جمعه به اقامه نماز پرداخت و به دلیل حوادث آن انتخابات، اقامه نمازش با حواشی فراوانی همراه شد، اظهار داشت که دیگر در نماز جمعه به عنوان امام جماعت شرکت نخواهم کرد و تا واپسین نفسش هم از حضور در پشت تریبون، خودداری کرد.
علی اکبر ناطق نوری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام: ناطق نوری که زمانی به اردوگاه اصولگرایان تعلق داشت و در زیر چتر جامعه روحانیت مبارز، تشکلی اصولگرا، قرار گرفته بود، پس از موضعگیریهای جامعه روحانیت مبارز و حمایتهایش از محمود احمدینژاد در انتخابات ۸۸ اعلام کرد که دیگر در جلسات این تشکل مهم و اصلی اصولگرایان شرکت نخواهد کرد .
او مهر ماه ۸۹ در این باره اظهار داشت: «به دلیل رعایت نشدن قواعد و ضوابط تشکیلاتی در جامعه روحانیت مبارز و افشای مواضع و رایهای مخفی در این تشکل، به نشانه اعتراض در جلسات آن شرکت نمیکنم.» و تا به هنگام نگارش این گزارش یعنی پس از گذشت شش سال از زمان به زبان راندن وعدهاش، از حضور در جلسات جامعه روحانیت مبارز، ممانعت ورزیده است. این تنها سخنی از جانب شیخ نور نیست که به آن جامه عمل پوشانده است. او چندی پیش اعلام کرد که لیدر اصولگرایان نیست و علاقه ای هم به رهبری این جریان سیاسی ندارد که این گفتارش را با فعلش هماهنگ کرد و اکنون ناطق نوری بیش از آنکه یک اصولگرا دانسته شود، شخصیتی معتدل شناخته میشود.
حسن روحانی ، رئیس جمهوری: خردادماه ۹۲ بود که رئیس دولت یازدهم در جریان مبارزات انتخاباتی اش اظهار داشت که کاری میکند تا هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ زندگی مردم. ۲۳ تیرماه ۹۴ بود که این وعدهاش به ثمر نشست و عملی شد و امروز هم چرخ زندگی مردم در حال چرخش است و هم چرخ سانتریفیوژها. سید حسن خمینی، نوه امام راحل(ره): دوازدهم خرداد ۹۱ بود که سید حسن خمینی با صراحت اعلام کرد، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری نخواهد شد و حتی عنوان آن را شایعه دانست و خبر کاندیداتوریاش را بی اخلاقی رسانه ای عنوان کرد. او از آن زمان تا به امروز هیچ گاه قصد کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری را نداشته است.
مردم احتیاط میکنند
محمود احمدینژاد و اطرافیانش همچنان خواهان ماندن در دایره قدرت هستند. آنها برای نیل به این هدف به هر دستاویزی مستمسک میجویند. از همین روی، تناقض در گفتار و کردار برایشان از اهمیت خارج است. این وسط باید دید در چنین شرایطی مردمیکه نیل به قدرت به واسطه آنها امکانپذیر میشود، حاضر به پذیرش چنین افرادی هستند یا خیر؛ که محمد کیانوشراد در پاسخ به این سؤال که آیا مردم باید به شخصیتی که میان گفتارش و نقض آن کمتر از یک ماه زمان وجود دارد، اعتماد کنند؟ به «آفتاب یزد» گفت: بدون تردید از نگاه نخبگان و کارشناسان، احمدینژاد از همان سال ۸۴ دچار چنین رفتارهای متناقض و عجولانه و لجبازانهای بوده است و کارشناسان سیاسی بر این امر وقوف داشتهاند. اما تودههای مردم به تدریج نسبت به این رفتارها نیز آگاهی بیشتری یافتهاند و قاعدتا با شخصیتی اینچنین، با احتیاط و تردید برخورد میکنند.